• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : يك خزان ديگري بي تو گذشت !
  • نظرات : 11 خصوصي ، 193 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ناهيد 
    در زدي پدر ولي،پشت در گسي نبود
    کاش دست نرم باد،در برويت مي گشود
    کاش روز هاي تو ،شاد مي شد و سپيد
    کاش چشم هاي من ،کور مي شد و کبود
    نامه هاي آخرت ، چون کبوتري سپيد
    روي آسمان شهر بال زد ، ولي چه سود
    هيچ گس نشان نداشت ،از دل شکسته ات
    گر جه تار و پودشان ،تار و پودي از تو بود
    تو درست مثل ما ،ما درست مثل تو
    سوختيم و ساختيم،چاره غير از اين نبود
    راستي پدر بگو ،لخظه هاي آخرين
    شانه هاي خسته ات ،روي دامن که بود ؟ (عبدالجبار کاکايي)
    پاسخ

    سلام دوست گلم. مهربونم. عزيزدلم . متشكرم از اينهمه اشعار زيبا. انشالله خدا سايه پدرو مادرتون را برستون مستدام بداره