سلام
اين بار نميدونم به چه بهانه اي بنويسم. اما مينويسم به ياد ستارگان درخشان آسمان، به ياد قلب هاي پر كشيده.
فرياد ميزنم به پاس پايه هاي استوار معرفت
ميشكنم ساقه هاي خشكيده حرف هاي پوسيده را
گرچه دست هايم هنوز از سرماي احساس اين آدمك ها سرد است، اما گرمايي در سينه دارم سوزان تر از هر گرمي عالم
حرف را كوتاه ميكنم چون متاسفانه همه حرف ميزنن
اينجا نيومدم با شما احساس هم دردي كنم، چون قوي تر از اون چيزي هستيد كه نياز به هم دردي من داشته باشيد. هميشه روزگار براي آدم هاي قوي آزمايش هاي سخت را اجرا ميكنه
با آرزوي موفقيت براي شما و تبريك به پدرتان براي داشتن چنين فرزندي
يا حق