• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : يك خزان ديگري بي تو گذشت !
  • نظرات : 11 خصوصي ، 193 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    به خدا زبونم بند اومد

    اشكم هم سرازير شد

    به خدا تا حالا اصلا فكر نمي‏كردم كه آدم بتونه اين‏جوري باباش ر وبخواد و عاشق نگاهش باشه...

    تا حالا هم نمي‏دونستم كه شما ...

    به هر صورت

    نمي‏دونم دعا كنم كه اين روزا تموم بشه يا نه؟

    نميدونم دعا كنم كه شما هم مثل بابا...

    نميدونم

    به خدا بدجور شوكه شدم.

    ايشالا خدا عاقبت ما رو ختم به خير كنه

    ياعلي

    پاسخ

    سلام . ممنوم كه در اين شرايط بديدنم اومديد . ممنون از حرفهاتون. ميدونم اين عشق در نظر ديگران غريبه .اما شكوه اين عشق تا ابد در قلب من ميمونه