خداخواهي و خداجويي
اين ويژگي در فطرت همه انسان ها نهفته است.
انسان ها حتي کساني که در پيدا کردن مصداق حقيقي خداوند به اشتباه و انحراف رفته اند هميشه در جستجوي خدا و پرستش او هستند.
حضرت امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه در نخستين دعا بياني دارد که به فطرت خداجوي انسان اشاره مي کند:
"به قدرت و توانايي خود آفريدگان را آفريد، و آنان را به اراده و خواست خويش به وجود آورد بي اين که از روي مثال و نمونه اي باشد. سپس آنان را در راه اراده و خواست خويشتن روان گردانيد، و در راه محبت و دوستي به خود برانگيخت." (2)
امام(ع) در دعاهاي بيست، بيست و يک، بيست و هشت، پنجاه و دعاهاي بسيار ديگر،(3) بياناتي دارند که اشاره به خداخواهي و خداجويي انسان به هنگام اضطرار و تنگناها دارد. ايشان در يکي از اين دعاها به خداوند عرضه مي دارد:
" بار خدايا مرا چنان قرارده که هنگام اضطرار به (کمک و ياري) تو (بر دشمن) حمله آورم، و هنگام نيازمندي از تو بخواهم، و هنگام درويشي (يا ذلت و خواري) به درگاه تو زاري کنم، و مرا چون بيچاره شوم به ياري خواستن از غير خود و چون فقير گردم به فروتني براي درخواست از غير خويش و چون بترسم به زاري کردن پيش غير خود آزمايش مفرما."(4)
هدف امام(ع) از طرح مفهوم خداخواهي، که از مباني تربيتي در اسلام به حساب مي آيد، توجه دادن انسان ها به فطرت خداجويشان است، اين گرايش، از طريق توجه دادن انسان به خدا، در اصلاح رفتارهاي وي تأثيرگذار است. انسان خداجو به خاطر فطرت خداخواهي اش هميشه خدا را در نظر دارد و در اثر همين توجه، آلوده به گناه و معصيت خدا نمي شود و رفتارهايش با نيت خالص و در جهت تقرب به خدا انجام مي پذيرد.
دنيا دوستي
يکي ديگر از ويژگي هاي انسان دنيا دوستي است. علت اين که انسان زندگي دنيا را دوست دارد، علاقه به جاودانگي و نيز علت ديگر، نقد بودن و مشهود بودن کارآيي هاي دنيا در گستره زندگي انسان و برآوردن نيازهاي او است. آن چه از برخي از فرازهاي صحيفه به دست مي آيد، اين است که دنيا و ماديات نبايد به صورت ايده آل و کمال مطلوب در آيد، محبتي که مذموم است اين گونه محبت است.
امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه، بيانات فراواني در مورد نگرش به دنيا دارد که از مجموع آنها دو نوع نگرش به دست مي آيد: نخست مذمت دنيا دوستي، به خاطر زيان هاي آن، نظير:
" و دوستي دنياي پست را که از آنچه (سعادت و نيک بختي) که نزد تو است منع مي نمايد، و از طلبيدن وسيله و دست آويز به سوي تو باز مي دارد و از تقرب و نزديک شدن به (طاعت) تو غافل و بي خبر مي گرداند، از دلم بر کن."(5)
در اين فراز امام(ع) به يکي از مهم ترين زيان هاي دنيا دوستي که همان جلوگيري از تقرب به خداست، اشاره مي کند و از اين جهت دنيا دوستي را مورد مذمت قرار مي دهد.
نگرش دوم، درخواست دنيا براي عبادت و بندگي خدا است، حضرت امام سجاد(ع) در اين زمينه مي فرمايد:
"و مرا از کسب و روزي به دست آوردن با رنج بي نياز کن، و بي حساب روزي ده، تا از عبادت و بندگي تو براي به دست آوردن روزي باز نمانم، و زير بار سنگيني زيان ها و بدي عواقب کسب نروم."(6)
بنابراين ويژگي دنيا دوستي با نگرش هاي مختلف آن، نظير نگرش مستقل به دنيا يا مقدمه بودن دنيا به آخرت، از آنجا که منشأ رفتارهايي در انسان مي شود از قبيل حرص و آز، در صورت نگرش مستقل به دنيا داشتن و زهد، تلاش براي آباد ساختن آخرت، در صورت نگرش مقدمه بودن دنيا براي آخرت، از اين ويژگي انسان به عنوان يک مبناي تربيتي در صحيفه سجاديه بحث مي شود.
غفلت
يکي ديگر از خصلت هايي که دامنگير انسان است، غفلت و فراموشي است. انسان ذاتاً به گونه اي است که در اثر توجه بيش از حد به اموري از ديگر امور و شئونات باز مي ماند و غافل مي شود. اين خصلت اگرچه در مواردي شايد تا حدي به نفع او باشد، ولي متأسفانه در بسياري موارد وجود اين ويژگي در انسان موجب انحرافات و از دست دادن فرصت ها و سقوط و هلاکت او مي شود. تا حدي که انسان خدا و خويشتن اهداف عاليه خويش را فراموش مي کند. براي اين که دنيا و زيبايي هاي فريبنده آن، او را مدهوش مي کند و قدرت درک و تشخيص را از او مي گيرد. براي دفع اين آسيب و نجات انساني از دام غفلت، در نظام تربيتي صحيفه سجاديه تدابيري انديشيده شده است.