واي بر من ، گر نمي ديدم توراگر نمي ديدم در اين دنيا تو راگر در آن محفل نبودي همچو شمعيا نمي ديدم ترا در بين جمعگر نمي کردي بسوي من نگاهبا نگاهي گر نمي رفتم ز راهعاشقي گر در سرشت من نبود يا که عشقت سرنوشت من نبودگر تو را بخت ِ بد ِ کوتاه ِ منسوي ديگر مي کشيد از راه مناين زمان ، جانم ز مهرت پر نبودسينه ام منزلگه ِ اين در نبودگر چه ديدم در رهت دام ِ بلاواي بر من گر نمي ديدم ترا (محمد سجادي )