سلام
سلام گل دل سوگند. خداكنه هيچ وقت دلت منتظر نمونده باشد اما بتونه درد و سختي هاي انتظار را درك كنه .تا معناي درد سوگند
را حس كنه.
صدايت مي کنم باراننگاهت مي کنم ، اي عشقو امشب شور ِ دلتنگيهواي ِ خانه ي دل شدعجب دل را !ببين ما را چه حاصل شد ؟و عشق آمداز اول ، بي صدا آرام و آهستهبه نرمي آمد و با عشقيکدل شداز آن پس حاکم ِ محض ِ خلايق شدو ما را باز ،سکوت شرم حاصل شدندايش ضربه ي دل شدو آثارش درون چهره ظاهر شدو او کم کم نواي عاشقي سر داد و آخر،ليک منکر شدمرا با عاشقي عهدي نبوده ستکه اين را عشق ممکن شدعجب دل را !ببين يک لحظه غا فل ماندولي يک عمر عاشق شد (مزده سلطاني زاده)
دل سوگند به همهي غمها داره عادت مي كنه