سلام :
سلامي به اندازه دريا
به اندازه وسعت قلب غمديده ام
اونروز كه من براي او نامه نوشتم
هرگز از يادم نميرود
نامه من
فرياد دلم بود
فرياد دل بيچاره ام
براي او كه از درد دلم پرسيد
از زخم دلم پرسيد
از گريه ها و خنده هام پرسيد
و من چه ساده بودم
همه راز دلم را گفتم
راز دلم ..راز ساليان دراز گريه ها يم را
ايكاش بمن رحم ميكرد
ايكاش ميدانست
كه از صيميم قلبم
درد دلم را گفتم
ايكاش ...ايكاش
نميدونم چرا بختم سياست
چرا ؟؟؟
تو ميداني ؟
جوابم بگو ...
آگست 2005 . ///...///
نبينم دلت بگيره با اين حرفام
گاهي با خودم حرف ميزنم
بي خيالي طي كن
من اگه فصل مرگم برسه
هيچي از اين دنيا كم نميشه
ولي تو جلوه هاي مرگ منو مي بيني
اين برام خيلي مهمه...///
براي تو مردن نوعي زندگي است ...///
ولي نه ....
من ميخوام زنده بموني ...من بتو احتياج دارم //
من بتو محتاجم
مثل يك ماهي به آب
مثل آدم به هوا...////