مرا از خويش ميراني
ولي با دعوت چشمت به غمازي
به گرمي باز مي خواني
و من مبهوت اين بازي
بسويت باز مي گردم
و تو بار ديگر دي ر آشناي من
مرا ازخويش ميراني
و ازنو بازي ما بازهم تكرار ميگردد