تابوت سنگيآسمان ياد تو را مي برد و منِ يخ زده را مي برد آرام به خواب ،آخرين ضجهي فرهاد به زير آوار.
و تو ، شيرين، چه بي رحمانه،مي سپاري بر خاك،آرزوي خفته در تابوت سنگي را.
به چشماني كه هر شب خواب مي بيند،التماس را،براي بوسهي زيباي نگاه چشمان تو.نگاه كن!ببين امشب،چه معصومانه مي گريد،چه معصومانه مي خوابد،چه معصومانه مي ميرد.
و تو شيرين چه بي رحمانه،مي سپاري بر خاك،آرزوي خفته در تابوت سنگي را.
سلام نرگس نازم خوبي؟؟؟؟؟؟؟
من دوباره اومدم
قالب وبلاگت مبارك عزيزم خيلي قشنگه
بيا پيشم بازم
التماس دعا...يا حق