آمد و آتش به جانم کرد و رفت.............. با محبت امتحانم کرد و رفت
آمد و بنشست و آشوبي به پا.............. در ميان دودمانم کرد و رفت
آمد و رويي گشو دو شد نهان............... نام خود ورد زبانم کرد و رفت
آمد و او دود شد من شعله اي.............. در وجود خود نهانم کرد و رفت
آمدو برقي شد و جانم بسوخت................. آتشين تر اين بيانم کرد و رفت
آمد و آينه گردانم بشود.................... طوطي بي همزبانم کرد و رفت
آمد و قفل از دهانم بر گشود................. چشمه آب روانم کرد و رفت