وبلاگ :
همسفرمهتاب
يادداشت :
حال باغبان در شب تشيع ياس
نظرات :
16
خصوصي ،
324
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سيمين
فاطمه عليهاالسلام معدن حجب و حيا
زندگى افتخارآميز فاطمه عليهاالسلام پر از اين نشانه ها است و آن ها گواهند كه وى چقدر با حجب و حيا بوده و به اين امر اهميت مى داده است .
فاطمه عليهاالسلام نه فقط در مسائل دنيوى از حريم حيا پاسدارى مى كرد، بلكه حتى پس از مرگ خود حاضر نبود بدن پيچيده به كفنش در مقابل ديدگان نامحرم قرار گيرد و يا در آخرت همانند ديگر انسانها با بدن برهنه وارد صحنه قيامت و محشر كبرى شود و تا اين دو امر برايش تضمين نشد از اضطراب و دلهره بيرون نيامده و مرگ برايش گوارا نبود.
گفتگوى فاطمه عليهاالسلام و درخواست از اسماء
در صدر اسلام چنين رسم بود، هنگامى كه مرد يا زنى از دنيا مى رفت ، پس از غسل و كفن ، او را روى تخته اى قرار داده و با كشيدن پارچه روى ميت او را تا محل دفن تشييع مى كردند.
اين منظره كه براى فاطمه عليهاالسلام بسيار زشت و زننده بود، به هيچ وجه حاضر نبود، كه پس از مرگش اين گونه حمل گردد، چرا كه هيكل زن اگر چه پوشيده بود، اما كاملا پيدا بود.
بدين جهت در اواخر عمرش با گفتگويى كه با اسماء داشت ، اين مسئله را مطرح كرده و فرمود: اى اسماء؛ من زشت مى دارم آنچه را كه با جنازه زنان انجام مى دهند كه فقط پارچه اى به روى زن مى كشند؛ اسماء گفت : من در حبشه چيزى ديدم و مايلم شبيه آن را براى شما نشان دهم . آن گاه چند چوب تر و تازه درخت خرما را طلبيده و آنها را خم نموده و پارچه اى برويش كشيد. فاطمه عليهاالسلام از اين كار بسيار شاد شد و فرمود: چقدر خوب و زيبا است . چرا كه زن از مرد شناخته نمى شود.
اسماء گويد: فاطمه عليهاالسلام با ديدن اين نعش ، خنده بر لبانش ظاهر شد چهره اش خندان نشد مگر همان وقت .
و در نهايت با تحسين اين كار از اسماء خواستند كه شبيه آن را براى او درست كنند، سپس فرمود: مرا مستور و پنهان كن ، خداوند تو را از آتش جهنم مستور كند.