دنيا با علي مي گريد در سوگ فاطمه(س)
" سادات":
شب است و علي در تنهائي هميشگي خويش است با خداي خود؛ چه کسي است دريابد او را جز ربش. همان خدائي که علي را خلق کرد والاترين انسان را؛ معيار سنجش اعمال انسانها در روز قيامت.علي در جمع انسانهاي دورانش هميشه تنهاست فقط فاطمه را دارد او نيز علي را تنها گذاشت. شب است و علي به سوگ نشسته است. در دل شب وتنهائي بزرگترين غم عالم در جان و روح علي نهفته در سوگ يار باوفايش دخت پيامبر(ص).
آري علي تنها شده تنها پناهش بعد از رسول بسوي پدر مي رود و علي مي ماند و دشمنانش. علي ميماند و مسلمانان بطاهر مسلمان منافق هزار رنگ.علي ميماند و اسلام و تنهائي.علي ميماند و سکوت بيست و پنج ساله تا اسلام زنده بماند و علي باچاه سخن گويد. علي در تنهائي خود سخن با چاه ميگويد. کسي نيست دريابد علي را.علي شکسته شده؛ در واقع همان موقع که پهلوي فاطمه(س) شکست علي نيز شکست.