• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : حال باغبان در شب تشيع ياس
  • نظرات : 16 خصوصي ، 324 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهدي 
    « بهار » از جمله واژگاني است که در اغلب سروده هاي مهدوي به چشم ميخورد و شاعران معاصر به خوبي، توانسته اند در محور هم نشيني کلام، جايگاهي مناسب را به آن اختصاص دهند.
    در برخي از ابيات، «بهار» استعاره از وجود مقدس حضرت ولي عصر(عج) است :
    چه ذوق خنده، چو لب را دل تبسم نيست.
    بهار من ! تو ز گل خنده، منظري بگشاي
    (حميد سبزواري)
    ***
    اي بهار باغ هاي تشنه صبح و صنوبر
    شعله ور بر خرمني از خار و خس کي خواهي آمد ؟
    (بهمن صالحي)
    گاه نيز حضرت مهدي(ع) و فيض وجودي ايشان به «بهار» تشبيه شده است :
    مضمون تو يک بهار خوبي بود
    اين مايه افتخار خوبي هاست
    (محمد تقي اکبري)
    «بهار» در شعر معاصران، فصل آمدن امام است :
    بيا که خانه تکاني کنيم دل ها را
    از انجماد کسالت، بهار نزديک است
    (سهيل محمودي)
    ***
    بيا و ختم کن به چشم هايت انتظار را
    به بي صدا تبسمي، صدابزن بهار را
    (حميدرضا شکارسري)
    ***
    خبر رسيد که تو با بهار مي آيي
    در انتظار تو ، من تا بهار خواهم مرد
    (محسن حسن زاده)
    بعد از غروب زمستان، همراه آواز باران
    ميآيد از مشرقي سبز، صبح بهاري که داري
    (سيد اکبر مير جعفري)