اي علي.. چگونه بگويم كه تنهاي.. چگونه بسرايم تراوو ميدانم..ميدانم كه تنهايي..ديگر كسي به غير از چاه نمانده براي درد دل..حكايت بقيع حكايت حكايت غربت است غربت اسلام وبا كه بايد اين راز را باز گفت كه اسلام در مدينه الني غريب تر است؟ انكه شفاعت حسين را مي طلبد و ولايت علي را معتقد ودر زندگي از ترس يا طمع با هر صاحب قدرتي ومقامي ومكنتي جفت مي شود و با هر نظام و هر روالي جوش مي خورد دقيده حسيني است و در احساس ولايتي. اما در رفتار يزيديستو در عمل خلافتي ما را نظري به غير الله مباد..در درگه عشق غير از اين راه مباد.. هر چ كه دست ا به جز اه مباد.. از دامن اهلبيت كوتاو مباد.. الهي شنيدم فرمودي كه با يك مشت خاك چه كنم...مگراينكه بيامورزم..الهي تو كه بي نياز و بي انبازي ..وبه را يگان مي بخشي نيازهم كه درويش گداي توست پس دراين ماه زييباي خودت بخششت را با درويشان بيش بفرما الهي.. اگربخشش را نصيبم نگردانيو جرم وگناهان مرا در ميان اوري.. من نيز.. عفو وگذشت تورا به ميان مي كشم.. اگر مرا در آتش بي مهريت ندازي... در برابر الهي همه ي اهل آتش فرياد خواهم كرد كه دوست دارم ... بخوان به نام نجواي آ لياسين بخوان به ياد يادش ندبه دل شكسته ها را.. بخوان به ذكرش عهد نامه عهدش را بخوان كه مظلومان و ستمديگان هم با تو همنوا هستند بخوان كه عمر ظلم رو به پايان است بخوان كه ديگر عمر انتظار جهان براي عدالت و انتظار عدالت براي او نفس هاي آخرش را مي كشد و نويد نفس مسيحاي از راه مي رسد كه نس يا الله يارحمن يا رحيم يا مقلبالقلوب ثبت قلبي علي.. دينك... اي اجابت كننده هر دعا پنجره قلب منتظران رو به آسمان بيكرانت گشوده است تا به اشارت تو غبار غم واندوه از دل ها برخيزد وچشم ها به تماشاي باران ظهورش بنشيند به اميد جمعه موعود....يك كوچه غيرت اي قلند تا علي مانده است شمشير بردار هر انكس با علي ماند اشت.. ديشب تمام كوچه هاي كوفه را گشتم تنها علي.. تنها علي تنها علي مانده است.. اي ماه ماهتاب آهسته اينجا قدم بردار در جز ومد چاه يك دريا علي مانده است.. اي مرد بر تيغت مبادا خاك بنشيند بر خيز تا برخاستن يك يا علي مانده است....اصلا اين از صد تار آخر هست.. هر كس قيام كرد براي عدل سيلي خورد.. خدايا مسو ليت هاي شيعه بودن را كه علي وار بودن علي وار زيستن علي وار مردن استو علي وار پرستيدن و علي وار انديشيدن و علي وار جهاد كردن و علي وار كار كردن و علي وار سخن گفتن و علي وار سكوت كردن است تا انجا كه در توان اين بنده ناتوان علي است همواره به يادم بيار