• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : حال باغبان در شب تشيع ياس
  • نظرات : 16 خصوصي ، 324 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چشم هايم را مي بندم و قاصدک سفيد را مي بينم. از خوشحالي فرياد مي زنم:
    قاصدک...
    ميگي: آرزو کن
    و من آرزو مي کنم، آرزو مي کنم که تو هيچ وقت نروي.
    ميگي: من هم آرزو کردم.
    ميگم: چي؟
    ميگي: آرزو کردم که تو هيچ وقت نري
    نگاهت مي کنم و بعد قاصدک با موج خنده هامان مي رود...
    و در پايان
    گل قشنگم، من به اندازه ي تمام ستاره هاي آسمان دوستت دارم...