• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : بهار انه
  • نظرات : 23 خصوصي ، 226 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يوزکلک 

    تو فرياد« هل من ناصر» برآوردي.

    تو خروش« فکونوا احراراً في دنياکم» سر دادي.

    تو درهيبت و شکوه و ايمان، رسواگر طبل هاي تو خالي ستم پيشگان گشتي.

    تو، به اسلام و دين، حيات وعزت و آبرو بخشيدي.

    اي حسين... اي سالار شهيدان،

    اي نمونه « بودن»!

    اي خليل حادثه! ... اي چراغ باديه!

    محروم بوديم و مستضعف،

    مظلوم بوديم وغارت شده،

    اسير بوديم و مايوس،

    خسته بوديم و ناتوان

    خفته بوديم و بي خبر... اما تو، اي « مصباح هدايت» و اي « کشتي نجات» گام خسته ما را به تلاش کشاندي و افسردگي يأسمان را به شور اميد مبدل ساختي و از سکوت و درنگ و وحشت، به فرياد و هجوم و شجاعتمان رساندي و پاي کوفته و پر آبله ما را، تا بام آگاهي و تا برج بيداري فرا بردي.

    اي معلم انسان!

    در کلاس بشريت، به ما در برابر هر تند باد حادثه، در تهاجم هر سيل، در تلاطم هر موج، ايستادگي و نستوهي و صبر آموختي و دريا دلمان کردي و نبض زندگيمان را به حرکت و طپش آوردي.

    ما- نه ما، که انسان- وامدار توست و بشريت همواره به تو مديون خواهد بود.