• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : بهار انه
  • نظرات : 23 خصوصي ، 226 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    غزل

    باز با دفتر خود يکه و تنها شده ام
    به هواي تو سر آسيمه سراپا شده ام
    باز دوران خوش رفته مرا ياد امد
    وه که با اينهمه عشق عاشق رسوا شده ام
    قامت ناز تو بر پرده چشمم لرزان
    ژاله افشان . گهر نرکس زيبا شده ام
    باز تفسير دو جادوي تو سوداي من است
    باز طوفان زده . سر گشته دريا شده ام
    کوه ميگردم و مجنون ز غمم حيران است
    باز گستر ده تر از غصه ليلا شده ام
    يوسف اند ر کنف سايه من مي آيد
    بس که ديوانه تر از هر چه زليخا شده ام
    شعله جان من از شدت هجران تو سوخت
    بس که دور از تو به صد شايعه رويا شده ام
    کي مرا بار دگر تنگ به بر مي گيري
    بااز خمار مي چشم فريبا شده ام
    تو چه کردي که نرنجيده ام از آنهمه ظلم
    دست من نيست ز بس غرق تماشا شده ام
    مي شمارم که بيايي به محبت يک روز
    من که سودا زده اينهمه سودا شده ام


    افسانه ...