سفارش تبلیغ
صبا ویژن


الهی این سوز ما امروز دردآمیز است...نه طاقت به سر بردن! نه جای گریز

است...

این چه تیغ است که چنین تیز است...

الهی درد میدانم و دارو نمی دانم....الهی! الهی تو شفا ساز؛ از این معلولان

شفایی ناید...

تو گشایشی ده؛ از این بندیان کاری نگشاید...

به سامان آر که سخت بی سامانیم ... جم دار که بس پریشانیم...

دانایی ده که از راه نیفتیم ... بینایی ده که در چاه نیفتیم...

بیاموز تا راه از چاه بدانیم ... برافروز تا در تاریکی نمانیم...

همه را از خود رهایی ده ... همه را با خود آشنایی ده...

همه را از مکر اهرمن نگاه دار ... همه را از فتنهء نفس آگاه ساز...

از نفس بدم رهایی ده یا رب ... از قید خودم رهایی ده یا رب..

بیگانه ز آشنا و خویشم گردان ... یعنی به خود آشنایی ده یا رب...

یا رب ز شراب عشق سرمستم کن ... و از عشق خودت نیز کن و هستم کن...

و از هر چه به جز عشق تهی دستم کن ... یکباره به بند عشق پابستم کن...

الهی! الهی آن که تو را دشمنی آموخت سوخت ...

 آنکس که  جوهر حیات شناخت لب دوخت...

آنکه دم از بیگانگی زد آشنایی نیاموخت...

دل  جایگاه مهر است؛ نه  جای جوشش و کین...

جان از دوستی  جان گیرد و کینه با کین...

دوستی کلید درهای بسته ست ... و مرهم دلهای شکسته ست...

چه زیباست تو هم اگر بینایی آموزیی..

و چه مهربانند جهانیان اگر دریچهء دل پر از مهر را بگشایی......

 

 

التماس دعا


[ دوشنبه 87/7/15 ] [ 4:13 عصر ] [ نرگس الهی ] [ نظر ]
دوستان










بازدیدهای وب
امروز: 7
دیروز: 16
تاکنون: 460569
تعداد یادداشت ها: 131
موسیقی وب