• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : هجرت ياس
  • نظرات : 24 خصوصي ، 117 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     

    حديث ديگري از عشق

    قصه ي آن دختر را مي داني ؟

    که از خودش تنفر داشت

    که از تمام دنيا تنفر داشت

    و فقط يکنفر را دوست داشت

    دلداده اش را

    و با او چنين گفته بود

    « اگر روزي قادر به ديدن باشم

    حتي اگر فقط براي يک لحظه بتوانم دنيا را ببينم

    عروس حجله گاه تو خواهم شد »

    ***

    و چنين شد که آمد آن روزي که يک نفر پيدا شد

    که حاضر شود چشمهاي خودش را به دختر نابينا بدهد

    و دختر آسمان را ديد و زمين را

    رودخانه ها و درختها را

    آدميان و پرنده ها را

    و نفرت از روانش رخت بر بست

    ***

    دلداده به ديدنش آمد

    و ياد آورد وعده ديرينش شد :

    « بيا و با من عروسي کن

    ببين که سالهاي سال منتظرت مانده ام »

    ***

    دختر برخود بلرزيد

    و به زمزمه با خود گفت :

    « اين چه بخت شومي است که مرا رها نمي کند ؟ »

    دلداده اش هم نا بينا بود

    و دختر قاطعانه جواب داد:

    قادر به همسري با او نيست

    سلام نرگس جان:
    من قبلا هم از بازديدكننده هاتون بودم ولي متاسفانه اسم وبلاگ رو فراموش كردم...حالا پيداتون كردم و اميدوارم دوباره از بازديدكننده هاي وبلاگ من باشيد ...منتظرم

    صلي الله عليك يا صدّيقة الشهيده

    يا علي رفتيم بقيع اما چه سود

    هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود

    يا علي قبر پرستويت كجاست؟

    آن گل صد برگ خوشبويت كجاست ؟

    هرچه باشد من نمك پرورده ام

    دل به عشق فاطمه خوش كرده ام.

    حج من بي فاطمه بي حاصل است

    فاطمه حلال صدها مشكل است

    من طواف سنگ كردم دل كجاست؟

    راه پيمودم پس منزل كجاست؟

    كعبة بي فاطمه مشتي گل است.

    قبر زهرا كعبة اهل دل است.

    شهادت بانوي دوعالم بر شما تسليت باد .

    مسجد و كليساي ما منتظر قدوم مبارك شماست.

    بسم رب الفاطمه

    گل نيلوفري تنها و خسته

    ميان باغ گل ديدم نشسته

    به گوش غنچه اي آهسته مي گفت

    كه پهلوي شقايق هم شكسته

    سلام گل نرگسم

    ممنونم از حضور گرم و دوست داشتنيت

    من هم شهادت بانوي بزرگ دو عالم فاطمه ي زهرا (س) رو بهت تسليت مي گم

    التماس دعا

    ...

    من دختر كسى هستم كه شما را از عذاب شديدى كه در پيش داريد ترسانيد. پس همگى درباره‏ى من حيله بكار بنديد و به تأخير نيندازيد! شما كار خود را بكنيد كه ما هم در كار خود هستيم و منتظر باشيد كه ما هم منتظريم.
    پروردگارا بين ما و قوم‏مان به حق حكم كن و تو بهترين حكم‏كننده هستى و به زودى كفار خواهند دانست كه عاقبت كار به نفع كيست. و بگو عمل كنيد كه به زودى خدا و رسول و مؤمنين عملِ شما را مى‏بينند و نامه‏ى اعمال هر انسانى را برگردن او آويخته‏ايم. بنابراين هركس به اندازه‏ى ذره‏اى عمل خير انجام دهد نتيجه‏اش را مى‏بيند و هركس ذره‏اى عمل شر انجام دهد نتيجه‏اش را خواهد ديد. و گويا كار چنين مقدر شده است.

    من گفتم آنچه گفتم در حالى كه مى‏دانم يارى نكردن وجودتان را فراگرفته و بى‏وفائى همچون لباسى بر قلبهاى شما پوشيده شده است. ولى اين سخنان بخاطر بر لب رسيدن جانم بود، و آه‏هائى بود كه براى خاموش نمودن آتش غضبم كشيدم، و سستى تكيه‏گاهم بود و ضعف يقين شما است و اظهار غصه‏ى سينه‏ام است كه ديگر نتوانستم آن را مخفى كنم و براى اتمام حجت بود
    . پس شتر خلافت را بگيريد و با طناب، رَحْل (13) آن را محكم به شكم آن ببنديد، در حالى كه كمر آن شتر مجروح شده و استخوانهايش شكسته و پاهايش ضعيف شده و كف پاهايش نازك گرديده و عيب آن هميشه باقى است. به غضب خداى جبار و ننگ ابدى علامت‏گذارى شده، و پيوسته به آتش الهى روشن است. آتشى كه بر قلبها اثر مى‏گذارد و در عمودهاى كشيده بر آنان ملازم شده است. آنچه انجام مى‏دهيد نزد خداوند محفوظ است و به زودى كسانى كه ستم كردند مى‏فهمند به كجا مى‏روند.

    بعد از اين سوابق، حال بعد از روشن شدن حق به كجا مى‏رويد، و بعد از آنكه بيان شده بود، و بعد از اعلان حق كجا آن را پنهان كرديد، و چرا بعد از اين اقدامات به گذشته‏ى خود رجوع نموديد و بعد از ايمان مشرك شديد، و بعد از شجاعت ترسيديد از گروهى كه بعد از پيمان بستنشان سوگندهاى خود را شكستند و در دين شما طعنه وارد نمودند.
    با امامان كفر جنگ كنيد كه آنان پايبند به سوگندهايشان نمى‏باشند، تا شايد از كارهاى خود برگردند. آيا با گروهى كه سوگندهاى خود را ناديده گرفتند و قصد بيرون نمودن رسول الهى را دارند كارزار نمى‏نماييد، و حال آنكه آنان ابتدا شروع به جنگ نمودند؟ آيا از آنان هراس داريد؟ خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد اگر مؤمن هستيد.

    على عليه‏السلام در تبليغ رسالت
    تا آنكه خداوند تبارك و تعالى به بركت پيامبر حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله شما را بعد از اين همه سختيها نجات داد، و بعد از آنكه او گرفتار پهلوانان كفار و گرگان عرب و گردنكشان اهل كتاب گرديد، هرگاه كه آتشِ جنگ را مى‏افروختند خداوند آن را خاموش مى‏نمود و هر زمان كه قدرت پيروان ضلالت ظاهر مى‏شد يا دشمنان مشرك دهان خود را براى از بين بردن شما باز مى‏كردند برادرش على را براى نابودى آنان به عمق دهانشان مى‏افكند. (24)او هم تا گوشهاى آنان را پايمال نمى‏كرد، و آتش آنان را با تيزى شمشيرش خاموش نمى‏نمود باز نمى‏گشت.
    او (على عليه‏السلام) كسى بود كه در راه خدا سختى و مشكلات را تحمل مى‏كرد و استقامت از خود نشان مى‏داد، و نزديكترين اشخاص به پيامبر و آقاى اولياى خدا بود. در راه خدا كمر همت بسته بود و دلسوزانه و با جديت و تلاشِ پيگير عمل مى‏كرد، و در راه خدا سرزنش ملامت كنندگان تأثيرى در او نداشت.
    و اين در حالى بود كه شما در زندگى راحت و در كمال آرامش و امنيت و نشاط بوديد، و در رفاه زندگى خوش مى‏گذرانديد. غذاى لذيذ مى‏خورديد و آب زلال مى‏نوشيديد و انتظار رسيدن بلاها را بر ما داشتيد و منتظر شنيدن اخبار آن بوديد! (25)و چون جنگى شدت مى‏گرفت خود را كنار مى‏كشيديد، و هنگام كارزار و جنگ فرار مى‏كرديد.

    اى مردم بدانيد من فاطمه‏ام، و پدرم محمد كه فرستاده‏ى پروردگارتان و خاتم پيامبرانتان است. كلام اول و آخر من اين است، و در اين مطلب اشتباه نمى‏كنم و آنچه كه انجام مى‏دهم گزاف نيست و سخن به دروغ نمى‏گويم. (4) پس با گوشهاى شنوا و قلبهاى آگاه سخن مرا گوش كنيد.

    و ما يادگارانى هستيم كه خداوند ما را نمايندگان خود بر شما قرار داده، و به همراه ما كتاب ناطق الهى و قرآن صادق و نور تابناك و شعاع درخشنده‏اى است كه دليلهاى آن روشن و اسرار آياتش ظاهر است، و با ما دليل و برهانى است (18)كه ظواهرش متجلى و استماع آن براى مردم هميشگى است (و ملال‏آور نيست).
    پيروان او بخاطر آن مورد رشك ديگران هستند، و تبعيت او بشر را به رضوان خدا سوق مى‏دهد، و گوش دادن به آن نجات را بدنبال مى‏آورد. در او است بيان دليلهاى نورانى الهى، و پندهاى مكرر خداوند، و واجباتى كه تبيين شده و محرماتى كه از آن منع گرديده، و احكامى كه كافى است و ادله‏اى كه روشن است و كلماتى كه شفابخش است، و فضائلى كه بدان دعوت شده، و امورى كه اجازه‏ى انجام آن داده شده، و رحمتى كه اميد آن مى‏رود، و قوانينى كه واجب شده است.

    سلام...

    ممنون از حضورتون در نجواي شبانه...

    شام غريبان زهرا هم تسليت...

    در ضمن من برادر نيستم كه!!!!!! اميدوارم همون طوري بشه كه گفتيد...

    دعام كنيد... يا علي...

    + مهدي امير 

    واقعا خسته نباشيد و هميشه موفق

    يا علي

     <      1   2   3   4   5    >>    >