• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : بزرگداشت اعيادشعبانيه
  • نظرات : 10 خصوصي ، 346 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     

    حلم امام سجاد (ع)

    روزى مردى او را دشنام گفت. على بن الحسين خاموش ماند و بدو ننگريست. مرد گفت:

    ـ با توام! و امام پاسخ داد:

    ـ و من سخن تو را ناشنيده مي گيرم! (8)

    روزى مردى از خويشاوندانش نزد وى رفت و چندانكه توانست او را دشنام داد. امام در پاسخ او خاموش ماند چون مرد بازگشت به كسانى كه نزد او نشسته بودند گفت:

    ـ شنيديد اين مرد چه گفت؟ مى‏خواهم با من بيائيد و پاسخى را كه بدو مي دهم بشنويد! گفتند :

    ـ مى‏آئيم و دوست مي داشتيم همين‏جا پاسخ او را مي دادى.

    امام نعلين خود را پوشيد و به راه افتاد و ميگفت: «و الكاظمين الغيظ و العافين عن الناس و الله يحب المحسنين» (9) همراهان او دانستند امام سخن زشتى بدان مرد نخواهد گفت. چون به خانه وى رسيد گفت:

    ـ بگوئيد على بن الحسين است. مرد بيرون آمد و يقين داشت امام به تلافى نزد او آمده است . چون نزد او رسيد على بن الحسين گفت:

    ـ برادرم! ايستادى و چنين و چنان گفتى! اگر راست گفتى خدا مرا بيامرزد. اگر دروغ گفتى خدا ترا بيامرزد.

    مرد برخاست و ميان دو چشم او را بوسيد و گفت:

    ـ آنچه درباره تو گفتم از آن مبرائى. و من بدان سزاوارم! و راوى حديث گويد، آن مرد حسن بن الحسن بود (10) مي گفت هيچ خشمى را گواراتر از آن خشم كه به دنبال آن شكيبائى باشد نديدم. و آنرا با شتران سرخ مو عوض نميكنم. (11)

    مردى كه پيشه مسخرگى داشت و با خنداندن مردم از آنان چيزى مى‏ستد به گروهى گفت: على بن حسين مرا عاجز كرد. هر كار مي كنم نمي توانم او را بخندانم و من بايد او را بخندانم !

    روزى امام با دو بنده خود به راهى مى‏رفت آن مرد پيش رفت و رداى امام را از دوشش برداشت . امام برجاى خود ايستاد و ديده از زمين برنمى‏داشت. بندگان او در پى مسخره دويدند و ردا را از او گرفتند و برگرداندند. امام پرسيد:

    ـ اين مرد كه بود؟

    ـ مرد مسخره‏اى است كه مردم را مى‏خنداند و از آنان چيزى مي گيرد.

    ـ بدو بگوئيد خدا را روزى است كه در آن روز مسخره‏پيشگان زيانكارانند. و جز اين چيزى نگفت. (12)

    از يكى از موالى خود ده هزار درهم وام خواست. مرد گروگان طلبيد. على بن الحسين پرزه‏اى از رداى خود كند و بدو داد و گفت اين گروگان تو!

    مرد چهره درهم كشيد. على بن الحسين پرسيد:

    من بيشتر پاى بند گفته خود هستم يا حاجب بن زراره؟

    ـ تو!

    چگونه است كه كافرى چون حاجب بن زراره كمان خود را كه پاره چوبى است گروگان مي دهد (13) و به وعده خود وفا مي كند و من به وعده خود وفا نمي كنم؟

    مرد پذيرفت و مال را باو داد. پس از چندى گشايشى در كار امام پديد آمد. وامى را كه به عهده داشت نزد آن مرد برد و گفت:

    ـ اين طلب تو. گروگان مرا بده!

    ـ فدايت شوم، آنرا گم كردم!

    ـ در اين صورت حقى به من ندارى. آيا ذمه چون منى را خوار مي شمارى؟

    ـ مرد آن پرزه را از حقه‏اى كه داشت بيرون آورد و بدو داد. على بن الحسين پرزه را گرفت و مال را بدو سپرد. (14)

    و ا

    اصل زهد

    اصل زهد

    اين اصل مبتني بر مبناي دنيادوستي است. بنابراين اصل، در نظام تربيتي بايد اين نوع محبت به دنيا از دل انسان رخت بر بسته و زهد و گريز از دنيا آن هم در حد معقول و پسنديده جاي آن را بگيرد. به صورتي که دنيا را صرفاً وسيله و ابزاري بيش نداند. براي جلوگيري از ابتلا به گرايش افراطي در دنيادوستي، امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه پيشنهاد مي دهد که انسان ها "زهد" پيشه کنند و همان را از خداي خود درخواست مي کند:

    " و روزيم کن آسايش در زهد و دوري از دنيا را."(18)

    امام(ع) در اين فراز آسايش و راحتي را در زهد و دوري از دنيا بيان مي فرمايد و از خدا درخواست زهد مي کند. در فرازي ديگر، در مورد نشانه هاي انسان زاهد مي فرمايد:

    و مرا در هر حال به ستايش و نيايش و سپاسگزاريت برگمار تا به آنچه از دنيا به من داده اي شاد نگردم، و به آنچه مرا از آن باز داشته اي اندوهگين نشوم.(19)

    بر اساس بيان امام(ع) زاهد کسي است که اين دو نشانه را دارا باشد:

    1- به دنبال آنچه از دنيا به او داده مي شود، شاد نگردد.

    2- در پي آنچه از دنيا از وي بازداشته مي شود، ناراحت نشود.

    خلاصه آن که نقطه شروع تمام بدبختي ها و شقاوت ها در انسان از همين حب دنيا است و اصل تربيتي زهد، که در صحيفه سجاديه بسيار روي آن تکيه شده است، به معناي دوري از تعلقات دنيا و اسير آن نبودن و آزادي از هر چيزي است که بخواهد در انسان چنان تعلق خاطري ايجاد کند که او را از خدا و ياد خدا و آخرت جدا و غافل سازد.

    اصل تقوا

    اين اصل بيشتر مبتني بر مبناي خوف و بيم در انسان است و براي آن است که ترسيدن ها و نگراني هاي فطري انسان، کنترل شده و اموري مثبت و مطلوب باشد، به اين معني که اگر قرار است انسان از اموري نگران باشد، بايد اين ترس فقط از خدا باشد، چرا که ترس هاي ديگر کاذب و بيهوده است. ترس از خدا يا تقوا و در نتيجه، پرهيز از گناه، از مهم ترين اصول تربيتي در صحيفه سجاديه است.

    حضرت امام سجاد(ع) در موارد مختلف به اين اصل مهم اشاره مي کنند و از خداي بزرگ درخواست مي کنند:

    "و پرهيزکاري را به من الهام نما."(11)

    " و شعار دلم را بپرهيز کاري از خود بنما."(12)

    " و تقوا و ترس از کيفر خود را از دنيا توشه ام قرار ده."(13)

    درخواست هاي مکرر امام(ع) در اين دعاها و موارد ديگر مبني بر توفيق و الهام تقوا، نشان دهنده اهميت اين اصل تربيتي در نظام تربيتي صحيفه سجاديه است.

    تقوا داراي آثار تربيتي فراواني است. مهم ترين آنها حفظ و نگهداري انسان از گناه، لغزش و خطاهاست. حضرت امام سجاد(ع) در اين زمينه از خداي متعال مي خواهد:

    " و به ترس از تو از گناهان و لغزش ها و نادرستي ها نگاه داشته شده ام. (14)

    اصل تذکر

    اصل تذکر مبتني بر مبناي تربيتي غفلت است. بنابراين اصل، بايد انسان را از خواب غفلت بيدار نمود و آن چه را که دانستنش براي او لازم است، به او فهماند و در موارد مختلف به او تذکر داد و يادآوري کرد تا از عواقب شوم غفلت رهايي يابد. بنابراين، امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه که سراسر ذکر و ياد خداست، با دعاهاي گوناگون نظير دعا به هنگام صبح و شام، دعا به هنگام بيماري، دعا به هنگام دفع بلاها و سختي ها و ... انسان را هماره متوجه خدا مي کند و بدين وسيله، غفلت را از وي مي زدايد.

    همچنين امام(ع) در دعاي هشتم "پناه بردن به خدا"، دعاي دوازدهم "اقرار به گناه"، دعاي سي و نهم "طلب عفو"، و دعاهاي ديگر ضمن اشاره به ويژگي غفلت در انسان، راه غفلت زدايي را ذکر و ياد خدا بيان مي کند و مي فرمايد:

    " و مرا در اوقات فراموشي ( در زمان پيروي از نفس) به ياد خود آگاه ساز.(15) و دل هاي ما را به ياد خود از هر يادي به کار آر."(16)

    حضرت امام سجاد(ع) نقش و آثار مهم ذکر را در صحيفه سجاديه چنين بيان مي فرمايند:

    1. ياد خدا مايه شرافت انسان است؛

    2. ياد خدا مانع از رذايلي است که شيطان در دل انسان مي افکند؛

    3. ياد خدا موجب سلامت قلب مي شود؛

    4. ياد خدا انسان را از غفلت زدگي باز مي دارد.

    با آگاهانيدن تو مرا، از غفلت و فراموشي خويشتن آگاه شدم.(17)

    حضرت امام سجاد(ع) در دعاهاي فراوان و با بيانات مختلف به اين ويژگي انسان پرداخته و با بيان موارد و مصاديق غفلت، انسان هاي غفلت زده را بيدار مي کند. امام(ع) موارد غفلت را بدين صورت بيان مي کند:

    "غفلت از خود، غفلت از انجام وظايف و واجبات الهي، غفلت از عالم پس از مرگ، غفلت از وعيد، غفلت از نعمت ها و از همه مهم تر غفلت از خداست. در اين زمينه مي فرمايد: و ما را از جانب خود به غفلت و ناداني گرفتار مکن، چون ما به سوي تو خواهان و از گناهان توبه کننده ايم."(7)

    با توجه به آنچه گفته شد، امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه يکي از ويژگي ها و صفات مذموم انسان را غفلت معرفي مي کند. از آنجا که غفلت منشأ امور ناپسندي نظير خود فراموشي، خدا فراموشي مي شود، لذا به عنوان يکي از مباني تربيت در نظام تربيتي صحيفه مورد تأکيد و بحث قرار گرفته است.

    اصول تربيتي در صحيفه سجاديه

    اصول، مجموعه قواعدي است که با نظر به قانون مندي هاي مربوط به ويژگي هاي علمي انسان (مباني تربيت) اعتبار شده و به عنوان راهنماي عمل، تدابير تربيتي را هدايت مي کنند. بنابراين، در اين نگاه اصول مبتني بر مباني هستند.(8)

    با بررسي دعاهاي صحيفه سجاديه، به برخي از مهم ترين اصول تربيتي نظير، تقوي، توکل، زهد، ايجاد انگيزه، کنترل و هدايت، و اصل لزوم عمل مي رسيم، که امام سجاد(ع) از آنها جهت اصلاح و تربيت انسان ها بهره مي برند. شرح برخي از اين اصول عبارتند از:

    اصل کنترل و هدايت

    اين اصل مبتني بر خداجويي، خوددوستي و جاودان خواهي مي باشد. با استفاده از اين اصل، انسان بايد بر اساس مبناي خداجويي به سوي توحيد و يکتاپرستي هدايت شود و بر اساس مبناي خود دوستي محب و مطيع خدا شود و بستري براي رسيدن به کمال و قرب به خدا برايش فراهم گردد. حضرت امام سجاد(ع) در دعاي بيست صحيفه سجاديه با آوردن نمونه اي از خود دوستي، در مورد کنترل آن مي فرمايد:

    و مرا در ميان مردم به درجه و مقامي سرفراز مفرما جز آن که پيش نفسم مانند آن پست نمايي، و ارجمندي آشکارا برايم پديد مياور جز آن که به همان اندازه پيش نفسم براي من خواري پنهاني پديد آوري.(9)

    خداخواهي و خداجويي

    اين ويژگي در فطرت همه انسان ها نهفته است.

    انسان ها حتي کساني که در پيدا کردن مصداق حقيقي خداوند به اشتباه و انحراف رفته اند هميشه در جستجوي خدا و پرستش او هستند.

    حضرت امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه در نخستين دعا بياني دارد که به فطرت خداجوي انسان اشاره مي کند:

    "به قدرت و توانايي خود آفريدگان را آفريد، و آنان را به اراده و خواست خويش به وجود آورد بي اين که از روي مثال و نمونه اي باشد. سپس آنان را در راه اراده و خواست خويشتن روان گردانيد، و در راه محبت و دوستي به خود برانگيخت." (2)

    امام(ع) در دعاهاي بيست، بيست و يک، بيست و هشت، پنجاه و دعاهاي بسيار ديگر،(3) بياناتي دارند که اشاره به خداخواهي و خداجويي انسان به هنگام اضطرار و تنگناها دارد. ايشان در يکي از اين دعاها به خداوند عرضه مي دارد:

    " بار خدايا مرا چنان قرارده که هنگام اضطرار به (کمک و ياري) تو (بر دشمن) حمله آورم، و هنگام نيازمندي از تو بخواهم، و هنگام درويشي (يا ذلت و خواري) به درگاه تو زاري کنم، و مرا چون بيچاره شوم به ياري خواستن از غير خود و چون فقير گردم به فروتني براي درخواست از غير خويش و چون بترسم به زاري کردن پيش غير خود آزمايش مفرما."(4)

    هدف امام(ع) از طرح مفهوم خداخواهي، که از مباني تربيتي در اسلام به حساب مي آيد، توجه دادن انسان ها به فطرت خداجويشان است، اين گرايش، از طريق توجه دادن انسان به خدا، در اصلاح رفتارهاي وي تأثيرگذار است. انسان خداجو به خاطر فطرت خداخواهي اش هميشه خدا را در نظر دارد و در اثر همين توجه، آلوده به گناه و معصيت خدا نمي شود و رفتارهايش با نيت خالص و در جهت تقرب به خدا انجام مي پذيرد.

    دنيا دوستي

    يکي ديگر از ويژگي هاي انسان دنيا دوستي است. علت اين که انسان زندگي دنيا را دوست دارد، علاقه به جاودانگي و نيز علت ديگر، نقد بودن و مشهود بودن کارآيي هاي دنيا در گستره زندگي انسان و برآوردن نيازهاي او است. آن چه از برخي از فرازهاي صحيفه به دست مي آيد، اين است که دنيا و ماديات نبايد به صورت ايده آل و کمال مطلوب در آيد، محبتي که مذموم است اين گونه محبت است.

    امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه، بيانات فراواني در مورد نگرش به دنيا دارد که از مجموع آنها دو نوع نگرش به دست مي آيد: نخست مذمت دنيا دوستي، به خاطر زيان هاي آن، نظير:

    " و دوستي دنياي پست را که از آنچه (سعادت و نيک بختي) که نزد تو است منع مي نمايد، و از طلبيدن وسيله و دست آويز به سوي تو باز مي دارد و از تقرب و نزديک شدن به (طاعت) تو غافل و بي خبر مي گرداند، از دلم بر کن."(5)

    در اين فراز امام(ع) به يکي از مهم ترين زيان هاي دنيا دوستي که همان جلوگيري از تقرب به خداست، اشاره مي کند و از اين جهت دنيا دوستي را مورد مذمت قرار مي دهد.

    نگرش دوم، درخواست دنيا براي عبادت و بندگي خدا است، حضرت امام سجاد(ع) در اين زمينه مي فرمايد:

    "و مرا از کسب و روزي به دست آوردن با رنج بي نياز کن، و بي حساب روزي ده، تا از عبادت و بندگي تو براي به دست آوردن روزي باز نمانم، و زير بار سنگيني زيان ها و بدي عواقب کسب نروم."(6)

    بنابراين ويژگي دنيا دوستي با نگرش هاي مختلف آن، نظير نگرش مستقل به دنيا يا مقدمه بودن دنيا به آخرت، از آنجا که منشأ رفتارهايي در انسان مي شود از قبيل حرص و آز، در صورت نگرش مستقل به دنيا داشتن و زهد، تلاش براي آباد ساختن آخرت، در صورت نگرش مقدمه بودن دنيا براي آخرت، از اين ويژگي انسان به عنوان يک مبناي تربيتي در صحيفه سجاديه بحث مي شود.

    غفلت

    يکي ديگر از خصلت هايي که دامنگير انسان است، غفلت و فراموشي است. انسان ذاتاً به گونه اي است که در اثر توجه بيش از حد به اموري از ديگر امور و شئونات باز مي ماند و غافل مي شود. اين خصلت اگرچه در مواردي شايد تا حدي به نفع او باشد، ولي متأسفانه در بسياري موارد وجود اين ويژگي در انسان موجب انحرافات و از دست دادن فرصت ها و سقوط و هلاکت او مي شود. تا حدي که انسان خدا و خويشتن اهداف عاليه خويش را فراموش مي کند. براي اين که دنيا و زيبايي هاي فريبنده آن، او را مدهوش مي کند و قدرت درک و تشخيص را از او مي گيرد. براي دفع اين آسيب و نجات انساني از دام غفلت، در نظام تربيتي صحيفه سجاديه تدابيري انديشيده شده است.

    ELEGANT_IRANIANELEGANT_IRANIAN

    خداگونه شدن از منظر امام سجاد عليه السلام

    اشاره

    صحيفه سجاديه ميراث گرانبهاي برجاي مانده از چهارمين پيشواي معصوم شيعيان امام علي ابن الحسين(ع) است. اين کتاب شريف، گنجينه اي بديع و ثروتي تمام ناشدني است. حقيقت آن تحفه اي است الهي که بر قلب عزيزترين انسان ها جاري شده است. جامع و کامل است و از منبعي سرچشمه مي گيرد که مصون از هر گونه اشتباه و خطا است. زبان اين کتاب شريف زبان نيايش است و به گونه اي عرضه شده است که هر خواننده به فراخور فهم و دانش خود از آن بهره مي گيرد.

    انديشمندان شيعي درباره صحيفه سجاديه تحقيقات زيادي در قالب شرح و ترجمه نگاشته و ميراث علمي گرانبهايي به يادگار گذاشته اند که با اين تلاش ها مقداري از راه هموار شده است؛ ولي اکثر اين مطالعات براساس دقت هاي ادبي و شرح و توضيح واژه ها در عرصه هاي مختلف صورت گرفته است، نظير شرح "رياض السالکين"، که يکي از شرح هاي معتبر و مهم صحيفه به شمار مي آيد. ولي بيشتر به جهات ادبي، شرح و توضيح واژه ها از نگاه اعتقادي و اخلاقي پرداخته است.

    بنابراين، ناگفته پيداست که اولاً تحقيقات ارزشمند علماي سلف درباره صحيفه سجاديه، بيشتر در قالب شرح و توضيح لغات و جملات بوده و در آنها کمتر به تجزيه و تحليل تربيتي مطالب پرداخته شده است.

    ثانياً، با وجود ابعاد تربيتي که صحيفه سجاديه دارد، حتي آن دسته از شرح هايي که به طور تحليلي به شرح و تفسير صحيفه سجاديه پرداخته اند، با يک ديد تربيتي، به تجزيه و تحليل دعاهاي صحيفه نپرداخته اند.

    ثالثاً، علاوه بر خلأ موجود در پژوهش هاي پيشين، نيازهاي فعلي مربيان و جوامع شيعي در برخورداري از انديشه هاي تربيتي امام سجاد(ع) توجيه گر ضرورت بررسي برخي از عناصر نظام تربيتي آن است. آنچه در پي مي آيد مروري کوتاه بر يافته هاي ياد شده در زمينه هاي مباني، اصول، روش ها و اهداف تربيتي در صحيفه سجاديه است.

    با هم اين مقاله را که تحت عنوان "مباني، اصول، روش ها و اهداف تربيتي در صحيفه سجاديه" مي باشد را مي خوانيم:

    اصول تربيتي بر يک سري ويژگي ها و صفات (منفي و مثبت) انساني که در همه انسان ها وجود دارند که بنا شده اند. با مروري بر صحيفه سجاديه به نکاتي بر مي خوريم که گرچه به شکل دعا از سوي امام بزرگوار به ما رسيده است، ولي به روشني ويژگي انسان را تبيين نموده و اساس و مبناي اصول تربيتي را ارائه مي دهد. با پي جويي دعاهاي صحيفه سجاديه، به کشف و بررسي مهم ترين مباني تربيتي صحيفه سجاديه از جمله "خود دوستي"، "خدا دوستي"، "کمال خواهي"، "ميل به جاودانگي"، "خوف و رجا"، "غفلت"، "دنيا دوستي" و "اختيار"، دست يافتيم. در اين مقاله، به برخي از مباني تربيتي اشاره مي شود.

    خود دوستي (حب ذات)

    براساس اين ويژگي مهم، انسان قبل از هر چيز و هر کس، بيشتر به خود علاقه مند بوده و فطرتاً عاشق خود مي باشد و تمام محبت ها و عشق و علاقه هايش به ديگران از محبت به خودش سرچشمه مي گيرد. حتي گرايش و محبتي که به خدا دارد از خود دوستي، مايه مي گيرد. حب ذات اگر کنترل نشود و در جهت صحيح و درستي هدايت نشود، انسان را به نابودي مي کشاند.

    گرچه عنوان دقيق "حب ذات" يا خود دوستي مستقيماً در صحيفه سجاديه نيامده است، ولي جلوه هايي از آن به صورت هاي مختلف در بعضي از دعاها مشاهده مي شود. از جمله دعاي هفتم صحيفه است که حضرت به هنگام کار دشوار و دل آزار يا پيشامدهاي سخت يا غم و اندوه، آن را چنين مي خواند:

    "اي آن که گره هاي ناگوارايي ها به وسيله او باز مي گردد. و اي آن که تندي سختي ها به او شکسته مي شود، و اي آن که رهايي يافتن از گرفتاري ها و رفتن به سوي آسايش فراخي، از او درخواست مي گردد."(1)

    همچنين دعاهايي که امام(ع) در آن درخواست رفع فقر و تنگدستي و در مواردي درخواست هايي در مورد سعادت، کمال، قدرت، نعمت و ... از خداوند دارد، همه ناشي از خود دوستي است و اين که انسان هميشه به دنبال خوبي هاست و از ناراحتي ها و سختي ها گريزان است، پس اين ويژگي امري فطري است و به خودي خود، مطلوب است.

    بنابراين، يکي از مهم ترين ويژگي هاي انسان که منشأ بروز رفتارهاي انسان مي شود، خود دوستي است. خود دوستي غريزه اي است که اگر به آن توجه شود و در مسير صحيحي قرار داده شود، منشأ عزت خواهي، کمال خواهي، سعادت و ... مي شود. اما اگر غريزه خود دوستي به انحراف کشانده شود، روح استکبار و طغيان و سرکشي بر انسان چيره مي شود و منشأ رفتارهاي ناپسندي از قبيل خودپرستي، عجب و غرور و حرص مي شود.

    ELEGANT_IRANIANELEGANT_IRANIAN

    ELEGANT_IRANIANELEGANT_IRANIANELEGANT_IRANIAN

    اهداف تربيتي در صحيفه سجاديه

    هدف در تعليم و تربيت به معناي وضع نهايي و مطلوبي است که به طور آگاهانه، سودمند تشخيص داده شده است و براي تحقق آن، فعاليت هاي مناسب تربيتي انجام مي گيرد. اهداف تربيتي صحيفه سجاديه، با ملاک و معيار قراردادن خود انسان به اهداف غايي و واسطه اي و اهداف واسطه اي را به سه دسته کلي ديگر و هر يک از آن دسته ها به تقسيمات جزيي تر، تقسيم مي شود. آنگاه با استفاده از فرازهاي صحيفه سجاديه به بررسي و تحقيق در مورد هر يک از اهداف تربيتي فوق مي پردازيم.

    هدف نهايي

    امام سجاد(ع) در سراسر صحيفه سجاديه، هدف نهايي تربيت را خداي متعال، معرفي مي کند و در تمام دعاها، مخاطب را با زبان دعا و مناجات به آن حقيقت يکتا راهنمايي مي کند. امام(ع) با محور قراردادن خدا در دعاهاي مختلف، به ما مي فهماند که محور زندگي انسان در تمام شؤون آن، بايد خدا باشد و منظور از اين محور و هدف بودن خدا، همانا حضور خداوند در متن زندگي است. اساسا نقش هدف نهايي در مسير زندگي، چيزي جز استمرار حضور و احساس آن نيست. همچنين حضرت(ع) راه هاي ارتباط انسان با خدا را قرب،عبادت، حيات و... بيان نموده است.

    در اين ميان، يک سري اهداف واسطه اي نيز وجود دارد که حلقه هاي ميانگين براي دستيازي به هدف نهايي است که مطلوبيت و ارزش خود را از هدف نهايي کسب مي نمايد و در طول آن قرار دارد. اهداف واسطه اي به سه دسته کلي خلاصه مي شوند:

    الف. اهداف تربيتي صحيفه در خصوص ارتباط انسان با خدا

    پيوند انسان با خدا در صحيفه سجاديه از معرفت و شناخت خدا آغاز مي شود و با گرايش هاي عملي در قالب عبادت، توکل و شکرگزاري گسترش مي يابد. محورهاي کلي اهداف تربيتي در رابطه با خداوند در معرفت خدا، ايمان به او، تقواي الهي، عبوديت و شکرگزاري خلاصه مي شود. در اين مقاله، به مهم ترين هدف، که محور تمام اهداف تربيتي در رابطه با خداوند است، اشاره مي کنيم.

    معرفت خدا

    يکي از اهداف واسطه اي تربيت در صحيفه سجاديه" معرفت خدا" است. اين هدف، کليد رسيدن به هدف نهائي است. شناخت هر چه بيش تر خدا، نقش مهمي در قرب به او دارد. بدون شناخت خداوند تقرب به او امکان پذير نيست.(1) تخلق به اخلاق الهي، کسب ايمان و تقوي، توکل به او و غيره همه در گرو شناخت هر چه کامل تر اوست. شناخت سطحي، تمسک و ارتباط ضعيف را اقتضا مي کند و برعکس، هر چه شناخت وسيع تر و عميق تر گردد، زمينه ارتباط مستحکم تر مي شود.

    از اين رو، يکي از مهم ترين اهداف تربيتي حضرت امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه تقويت هر چه بيش تر شناخت خداوند است. بدين منظور امام(ع) در دعاهاي بسياري به مسأله " خداشناسي" پرداخته است و با اشاره به موضوعاتي چون توحيد و مراتب آن، ذات خدا و صفات خدا همچون خالق، قادر، غلام، رحيم، غني، قوي، منعم، عزيز، حکيم و... به تقويت و تعميق شناخت ما کمک مي کند. حضرت امام سجاد(ع) در نخستين دعا، ضمن حمد و سپاس خداوند به شناساندن خدا مي پردازد و مي فرمايد:

    "خدايي که ديده هاي بينندگان از ديدنش ناتوانند و انديشه هاي وصف کنندگان از عهده وصفش برنيايند. به قدرت و توانايي خود آفريدگان را آفريد، و آنان را به اراده و خواست خويش به وجود آورد بي اين که از روي مثال و نمونه اي باشد."(2)

    در اين دعا امام(ع) با اشاره به ذات خداوند و اين که قابل رؤيت نيست و همچنين با اشاره به صفت خالقيت خداوند، ما را به معرفت و شناخت خداوند هدايت مي کند.

    همچنين در فرازهاي نخستين دعاي عرفه(3) امام(ع) به" خداشناسي" مي پردازد و بدين وسيله بر شناخت و معرفت ما مي افزايد. امام(ع) در فرازهايي از دعاي عرفه مي فرمايد:

    "تويي آن که در آفريدنت شريکي ياريت نکرده و در کارت(آفريدن هرچيز) وزير و معاوني تو را ياري ننموده، و بيننده و مانندي براي تو نبوده است."(4)

    البته، ناگفته نماند که شناخت خدا، عنايتي است از سوي خدا به بندگان تا بتوانند ولي نعمت خود را بشناسند و وظايف خود را از قبيل شکرگزاري و ايمان به او، ايفا کنند. امام سجاد(ع) در اين زمينه در نخستين دعا مي فرمايد:

    "سپاس خدايي را که خويشتن را (علم، قدرت و حکمتش را) به ما شناساند و شکر و سپاس خود را به ما الهام نمود و درهاي علم به ربوبيت و پروردگاريش را بر ما گشود. و بر اخلاص در توحيد و يگانگيش راهنمايي مان فرمود."(5)

    بنابراين، با توجه به اين فرازها و دعاهاي فراوان ديگر که در صحيفه سجاديه آمده است و تأکيدي که امام(ع) در اين زمينه دارند، روشن مي شود که يکي از اهداف تربيتي صحيفه سجاديه هدايت پيروان به شناخت خدا و تصحيح نظام اعتقادي آنها است.

    ELEGANT_IRANIAN

    شکر خدا که با فلکم هيچ کار نيست

    بر خاطرم ز هر دو جهان يک غبار نيست


    آن پاي بر جهان زده رندم که بر دلم

    اندوه آسمان و غم روزگار نيست


    فخرم همين بس است که اندر جهان مرا

    روي نياز جز به در کردگار نيست


    جز درگه نياز که درگاه مطلق است

    روي دلم ز هيچ در اميدوار نيست


    گردون! به ما زياده ازين سرگران مباش

    اين کهنه سايبان تو هم پايدار نيست


    قطع نظر ز هر چه کنم خوشتر آيدم

    جز درگهي که باني او روزگار نيست


    درگاه پادشاه دو عالم که از شرف

    ناخوانده گر رود فلک، آنجاش بار نيست


    آن پادشاه عرصه دين کزعلو قدر

    خورشيد را بر اوج جلالش گذار نيست


    شهزاده زمين و زمان زين عابدين

    شاهي که در زمانه چو او شهريار نيست


    دين يادگار اوست چو او يادگار دين

    چون اهل بيت را به جز او يادگار نيست


    انجم ز نور خاطر اويند مقتبس(1)

    افلاک را به غير درِ او مدار نيست


    گر خاک پاش سر به نسيمي برآورد

    در باغ و راغ حاجت باد بهار نيست


    هر جا کف سخاوت او سايه افکند

    جز تيرگي نتيجه ابر بهار نيست


    چون ماه علمش از افق سينه سر زند

    اقليم جهل را غم شب هاي تار نيست


    روزي قَدَر به پيش قضا شکوه کرد و گفت

    تا حکم شاه هست مرا هيچ کار نيست


    بانگي ز روي قهر به او زد قضا و گفت:

    کاي ساده سرّ اين به تو هم آشکار نيست


    گر نه وجود او بود اين کارخانه را

    پيش خداي عزوجل اعتبار نيست


    حاصل که او نتيجه ايجاد عالم است

    در دهر همچو ما و تو او حشو کار نيست


    يعني که اين سبط رسول مهيمن(2) است

    بي مهر او بناي جهان استوار نيست


    شاهي که کارخانه قدرت وجود اوست

    با او ستيزه جز به خدا کارزار نيست


    آلوده چون به حرف عدويش کنم سخن؟

    طوطي طبع ناطقه مردار خوار نيست


    شاها منم که طينت عنبر سرشت من

    جز از عبير خاک درت مايه دار نيست


    مهر تو درگرفت سراپا وجود من

    نوعي که دل زشعله او جز شرار نيست


    فکر من از کجا و مديح تو از کجا؟!

    در بحر مدحت تو خرد را گذار نيست


    جز گفتگوي مهر تو نبود انيس من

    عاشق تسلّي اش بجز از حرف يار نيست


    بي مهري فلک دل ما را زخود رماند

    رحمي که جز به لطف تو اميدوار نيست


    لطفت چو گشت ضامن فرداي دوستان

    امروز باکي از ستم روزگار نيست


    تآ افتاب نور فشاند به روزگار

    تا روزگار جز به شتابش قرار نيست


    مهرت دل حبيب تو را نور پاش باد

    خصم تو بي قرار چنان کش وقار نيست


    خاک ره تو ديده" فيّاض" را جلا

    تا از فلک بر آينه اش جز غبار نيست






    ميلاد فرخنده سيد ساجدان، زينت عابدان ، حضرت


    علي ابن الحسين عليه السلام بر عاشقان اهل بيت مبارک باد


    نرگس جان . دلي شاد برايت آرزو مندم . گلم

    فكر كردم اسمان را مي توان تسخير كرد
    اب اقيانوس را با اه خود تبخير كرد
    فكر كردم رفتنت را مي توان از ياد برد
    هيچ دانستي ؟
    دلم را رفتن تو پير كرد




    كاش ميشد هيچ كس تنها نبود
    كاش ميشدديدنت رويانبود
    من دعاكردم براي بازگشت
    دستهاي تو ولي بالا نبود
    گفته بودي كه فردا ميرسي
    كاش روز ديدنت فردا نبودUpgrade your email with 1000


    ميلاد با سعادت قمر بني هاشم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مبارك باد

    خودت يادم دادي
    سلام. خوبي آبجي جون؟؟ منم تبريك‏:)
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >