• وبلاگ : همسفرمهتاب
  • يادداشت : پرنده زيباي من
  • نظرات : 19 خصوصي ، 296 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + نينا 

    سلام ابجي نرگس جونمممممممممممممم

    ابجي خانوم انقده اين شعرايي كه برات مينيسن قشنگ ولطيفن كه ادم حض ميكنه اولا اينكه دستشون درد نكنه..دوما اينكه من با اجازت چندتاشونو براداشتم براي دوستام نوشتم ..با اجازههههههههههه

    ببخشيندا....

    + ياران عشق 
    omidvaram in ejazaro dashteh bodam ke inja yadi az shamloye bozorg konam ... kare ma ham hameh afsos shodeh .... afsose az dast dadane ganjhai ke az dast midahim va cheh tofehai be dast miavarim ke baese sharmandegiyeman mishavand ... rozo rozegareton khosh bad narges khanoom
    + ياران عشق 
    ناگهان
    مدخل سردابي
    آنك !
    ( همگي
    مات و حيرت زده در يك ديگر مي نگريم .)
    نه ، غلط بودم آن گاه كه گفتم مي دانستيم
    كه به دنبال چه ايم !)
    مي خزم در سرداب
    و بدان منظر خوف
    چشم برمي دوزم :
    خفته بر چربي و پوسيدگي يِ تيره مغاك
    پدران را مي بينم يك يك
    مرده و خاك شده ،
    استخوان ها از گوشت
    رفته و پاك شده .
    چشم هاشان را مي بينم تنها
    كه هنوز
    زنده است و نگران مي گردد
    درته كاسه ي ِ خشكيده ي ِ خويش .
    من به زانو در مي آيم
    و سرافكنده به زاري مي گويم :
    “ پدران ، اي پدران !
    نگراني تان از چيست ؟ما خطاهامان را معترف ايم .
    به مكافات خطاهاست كه اكنون اين سان سرگردانيم
    در زمان هائي مجهول
    به دياري پرهول .
    وزن زنجير كمرهامان را مي شكند
    زخم هاي تن مان خون مي بارد
    و چنان باري از خفت مان بر دوش است
    كه نه اشكي برچشم توانيم آورد از شرم
    و نه آهي بر لب از بيم …
    نگراني تان از چيست ؟
    ما خطاهان را معترف ايم
    و به جبران خطاهامان مي كوشيم .”
    پدران
    اما

    در پاسخ
    با نگاهي از نفرت
    سوي من مي نگرند
    با نگاهي كه به آهي مي ماند -
    و به آرامي
    دركاسه ي ِ سر
    چشم هاشان را مي بينيم
    ( انگوركِ چندي از قير )
    كه به حسرت مي جوشد
    مي كشد راه و فرو مي چكد آهسته به خاك
    و به حسرت مي ماسد –
    و تمام !
    + ياران عشق 
    + ياران عشق 

    ba salam hozore shoma ba ejazaton bekhatere salgare hafeze moaser shadravan ahmade shamlo ghetati az ishono berasme yadbod inja begzaram ... mamnoon az shoma .... farhad

    اي دل ترا بگفتم کز عاشقي حذر کن بگذار نيکوان را و ز مهرشان گذر کن
    چون رويِ خوب بيني،ديده فراز هم نه چون تير عشق بارد شرم و خرد سپر کن
    فرمان من نبردي ،فرجام خود نجستي پنداشتي که گفتم هر ساعتي بتر کن
    هر گام عاشقي را صد گونه درد و رنجست گر ايمنيت بايد از عاشقي حذر کن
    تا کام من برفتي ، در دام عشق ماندي چونست روزگارت ما را يکي خبر کن
    اکنون به صبر کردن نايد مراد حاصل زين چاره با زماني رو چاره اي دگر کن
    (قطران تبريزي)
    و همينطور اين شعر را . بي نهايت ممنون
    کسي معني عشق را فهميده باشد كه اعجاز ِ چشم تو را ديده باشد
    بهار نگاهت چو رنگين کمانيست که کل بر سر شهر باريده باشد
    ويا کوچه باغي ست خلوت که در آن نسيم دو لبخند پيچيده باشد
    شبي نيست کز روزن مات رويا نگاهم برويت نلغزيده باشد
    ترا از صميم دلم دوست دارم کس از اين صميمانه تر ديده باشد؟
    گلي نيست اين دل که چون هرزه رويان به آهنگ هر باد رقصيده باشد
    (ظاهر سارايي)
    ممنون از دوست عزيزي كه اين شعر را براي من فرستادند
    + غم زمانه 

    کلام اول:

    گاهي تو زندگي بعضي کارارو مي کني ، فکر مي کني مورد رضايت خداست

    خيلي به خودت مطمئن هستي ، ولي بعد از مدتي مي فهمي چه خبطي انجام دادي

    که اگر ديگران بفهمند طردت مي کنند . ولي قربون خدا برم

    که اونقدر ارحم الراحمينه که اله عاصين هم هست .

    آي خدا جونم

    من سراسر گناهم اگه تو دستمو نگيري کجا برم؟

    کلام دوم :

    گاهي اوقات بعضي اعمال چنان آدمو از نردبان بندگي مي اندازه که

    تمام استخونهاي آدم خورد مي شه

    خيلي زمان مي بره تا زخم ها و دردها تسکين پيدا کنه ، التيامم پيدا کرد تازه اول راهي

    اگه صداي شکستنشو بشنوي باز جلويي

    + نينا 

    Iran-Sare2008
    + غم زمانه 

    و اما... شرح پريشاني

    جعه اي ديگر گذشت ويارم نيامده است شاخه ي گل رو دستم مانده است

    دلم گرفته از اين دنياي وانفسا

    دلم گرفته از سوز سرماي نا مهرباني

    دلم گرفته از طوفان درد

    دلم گرفته از سيل غم

    دلم به وسعت تمام دنيا گرفته و اندوهگينه

    ديگه حتي اشک عقده هامو وا نمي کنه

    ديگه حتي فريادهام صدامو به هيچ جا نمي رسونه

    شايد تنها بايد از اين قفس پريد

    مهدي جان نظري

    + نينا 
    + نينا 
    + غم زمانه 

    دو چشمم پير شد كي خواهي آمد

    ز دنيا سير شد كي خواهي آمد

    تمام لحظه‌هايم آي اي عشق

    سيه چون قير شد كي خواهي آمد

    براي آنكه در دستش بگيري

    جهان شمشير شد كي خواهي آمد

    دل خورشيديم مولاي موعود

    به شب زنجير شد كي خواهي آمد

    به تسبيح تو شعرم ناله سر داد

    عجب دلگير شد كي خواهي آمد

    yrtu2ng.jpg

    + نينا 
    Iran-Sare2008
    + نينا 
     <      1   2   3   4   5    >>    >